نوشته هاى روزانه

ندارد

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

۲۴آبان
شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی
جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی

...

وای از دنیا که یار از یار می ترسد
غنچه های تشنه از گلزار می ترسد
عاشق از آوازه دلدار می ترسد
پنجه خنیاگران از تار می ترسد
شه سوار از جاده هموار می ترسد
این طبیب از دیدن بیمار می ترسد

...

بازا تا بر در حافظ سر اندازیم
گل بیفشانیم و می در ساغر اندازیم

[mp3]

آقاى الف
۱۸آبان


og

آقاى الف
۱۵آبان
function testMe(){
while(true){
//do
}
}
آقاى الف
۰۷آبان


هر ماه مجله نشنال جغرافی میندازن تو صندوق پستیت

از آمازون پرینتر سفارش میده، بعد دو روز با فدکس می یاد در خونت

شبا که میای خونه، میشینی از نت فیلیکس فیلم اچ دی نگا می کنی

دراپ باکس بهت پنجاه گیگ فضای اضافی میده

یک دست آیفون فور اس، یک دست گلکسی اس تری


یه همچین وضی :دی


آقاى الف
۰۷آبان

منتو در یک شهر کوچک زندگی می کرد. شش سال پیش طی یک پدیده متافیزیکی همه علوم بشریت در آینده به او منتقل شد. او بعد از درک این توانایی تصمیم گرفت که علوم خود را بدون اینکه بقیه به توانایی او پی ببرند در اختیار بشریت قرار دهد. به این خاطر وارد دانشگاه شد و بعد از شش سال توانست در دانشگاه اورشم استاد شود.

سکانس اول
 -  اونجور که من میدونم تو یکی از بهترین دانشجویان اینجا هستی. نمرات خوبی در کارنامت داری و کار تحقیقاتی هم انجام دادی یه مقداری. به این خاطر من ازت خواستم که پیش من بیای تا با هم بیشتر حرف بزنیم.
 - بله استاد، ممنون.
 - خب، تو استادت مشخص شده هنوز؟
 - نه هنوز، اما دنبال یه استاد می گردم که به فیلدم مربوط باشه؟
 - در چه زمینه ای کار می کنی؟
 - من خودم به کربن نانو تیوپ ها علاقه دارم، تا حالا دو تا مقاله هم تو دوره فوق در این رابطه دادم. الانم دنبال روشهای جدید برای ساختشون هستم. اما تا به حال کسی پیدا نکردم که اینجا رو این زمینه کار کنه.
 - خب، خیلی خوبی. من تو این زمینه کار کردم و فکر کنم بتونیم با هم کار کنیم.
 - جدی استاد؟ این خیلی فرصت خوبی برای من است.
 - بله، این موضوع یکی از موضوعات داغ هست و خیلی هم می تونه کاربردی باشه. فقط اینکه روش کار من یه مقداری با استادای دیگه که تا حالا دیدی شاید فرق داشته باشه. من روی یه موضوع که شاید بقیه مدت زیادی روش کار می کنن، مدت کمی اما به صورت خیلی فشرده کار می کنم. اینطوری هم وقتمون کمتر تلف میشه و می تونیم بریم دنبال موضوعات بعدی و هم اینکه چون خیلی فشرده کار می کنیم عمیق تر میشیم. اصلا لازم نیست دو سال روی یک موضوع وقت بذاریم، من ترجیج میدم که یک هفته با هم توی آزمایشگاه شبانه روزی کار کنیم و بقیه وقتمون رو روی چیزهای دیگه بذاریم! من هم خودم خیلی درگیر مسئله میشم و می تونم خیلی کمکت کنم. اینطوری بود که من تونستم شش ساله استاد دانشگاه بشم. نظرت چیه؟
 - نمی دونم استاد، فکر کنم شما خیلی رویایی فکر می کنید. مگه امکان داره که مثلا توی یک هفته بتونیم کربن نانو تیوپ بسازیم؟
 - م م م... . اگر بدونیم باید چیکار کنیم چرا که نه! فقط باید یه سری آزمایش انجام بدیم که به بقیه هم ثابت کنیم که روشمون کار می کنه تا همه بتونم مثل ما این کار رو بکنن، به همین راحتی.
  - [با تعجب] مگه ما می دونیم که باید چکار کنیم؟
  - تو همه کارات رو تعطیل کن و هفته دیگه شبانه روزی بیا اینجا. غذا هم من می گم برامون بیارن. جای خواب هم اینجا هست. پیدا می کنیم با هم!
  - م م م... باشه استاد، حتما شما چیزی می دونید که اینطوری می گید. من کارهای هفته دیگم رو تعطیل می کنم، از دوشنبه میام.
  - بسیار خب. می بینمت. خداحافظ.
  - ممنون. روزتون بخیر.


آقاى الف